دوشنبه 29 شهريور 1395   |      |   

گزارش جلسه نقد و بررسی دو فیلم مستند «تنگراه» و«تومور»: تلاش آدمی برای غلبه بر مرگ

گزارش جلسه نقد و بررسی دو فیلم مستند «تنگراه» و«تومور»: تلاش آدمی برای غلبه بر مرگ

جلسه نمایش و نقد و بررسی دو فیلم مستند «تنگراه» ساخته مهوش شیخ الاسلامی و «تومور» به کارگردانی عباس روزبهانی عصر دیروز (یکشنبه بیست و هشت شهریور‌ماه) با حضور جمعی از علاقمندان به سینمای مستند، روبرت صافاریان( مستندساز و منتقد) و ناصر صفاریان (مسئول نمایش‌های هفتگی مرکز گسترش)، در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، در ابتدای این نشست صفاریان با اشاره به آشنایی کارگردان «تنگراه» با خانواده نیسی از سال‌ها قبل، از او خواست به شکل‌گیری ایده ساخت فیلمش اشاره کند. شیخ الاسلامی درپاسخ گفت: «برادر من شش سال پیش مبتلا به این بیماری شد و فوت کرد. ماجد نیسی در آن دوران خیلی به من و خانواده‌ام کمک کرد و مانند برادر کنارمان بود. بعدها وقتی این اتفاق برای برادر او افتاد، خیلی دوست داشتم نزدیک این خانواده باشم و اجازه گرفتم تا بتوانم از آنها فیلم بگیرم.»
کارگردان مستند«تنگراه» در ادامه گفت: «حدود شش ماه همراه برادر ماجد بودم. کمی بیشتر از سه ماه هم در تبریز با یعقوب بودم که او هم سرطان داشت. در طول این مدت هم همیشه از کمک خانواده و اطرافیان این دو نفر برای بهتر ارتباط گرفتن با آن ها استفاده می‌کردم. همیشه می‌‎گفتم ماجد با برادرش صحبت کند، حتی تا جایی که ماجد از برادرش خواست تا جلوی دوربین وصیت کند! طبیعی است که این شکل صحبت کردن برای من بسیار سخت است، اما ماجد راحت‌تر می‌توانست صحبت‌هایش را مطرح کند. البته این صحنه و صحنه‌های مشابه در فیلم استفاده نشده. این دو نفر خیلی از مسائل را پذیرفته بودند، اما حتی تا لحظات آخر عمر هم فکر نمی‌کردند می‌میرند؛ آن‌ها مدام فکر می‌کردند معجزه‌ای اتفاق می‌افتد. برای همه ما این طور است که فکر می‌کنیم آخرین لحظه معجزه‌ای می شود تا زنده باشیم.
در پاسخ به سوال مشابه درمورد آشنایی با سوژه، عباس روزبهانی کارگردان «تومور» هم گفت: «سال 88 زمانی که داشتم برای فوق‌لیسانس در کتابخانه درس می‌خواندم، میلاد شخصیت اصلی فیلمم، به آنجا می‌آمد تا برای کنکور آماده شود. او خیلی با انرژی بود و زمانی که متوجه شدم بیمار است و تاکنون 5 بار جراحی شده تعجب کردم که این قدر روحیه دارد و با همه شوخی می‌کند. همان جا بود که به فکر ساختن فیلمی از او افتادم و در آن دوره با او همراه شدم تا بیمارستان و قبل عمل نیز از او فیلم گرفتم. عملی که خوشبختانه از آن عمل سالم بیرون آمد. بعد از آن، دیگر با او در ارتباط نبودم اما مدام بهش فکر می‌کردم تا این که طرح این فیلم را به مرکز گسترش سینمای مستند وتجربی ارائه دادم. این‌گونه بود که مراحل تولید این فیلم از سال 92 شروع شد.
روبرت صافاریان، منتقد مهمان این جلسه هم در توضیح دو فیلم بیان کرد: «در تماشای اولیه « تنگراه» احساس می‌کردم فیلم کمی کند است؛ اما امروز با مشاهده مجدد آن دیگر این حس را نداشتم. همراه شدن با دو آدم بیمار که در آستانه ترک دنیا هستند و بیم و امید و فراز و فرودهای آن‌ها به نظرم برای تماشاگر جالب است.»
او ادامه داد: «ولی امروز با تماشای «تومور» برای بار اول، حسی شبیه تماشای بار اول فیلم «تنگراه» داشتم. حسی که شاید با تماشای دوباره کمی تغییر کند؛ این که فیلم در تمام لحظات خود انسجام خوبی ندارد، ولی نکته مهم این است که تماشای هر دو فیلم خیلی سخت بود از نظر درگیر شدن با موضوع و تماشای بیماری آدم‌های نزدیک مرگ. شخصیت‌های این فیلم‌ها، دوره‌های خیلی سختی را می‌گذراندند و هر دو فیلم در همراهی با مخاطب موفق بودند.»
در ادامه، صفاریان به این اشاره کرد که با وجود موضوع تلخی که در سراسر فیلم‌ها جریان دارد، فیلم‌ها به احساسات‌گرایی و استفاده از موسیقی و فضاسازی سانتیمانتال، تن نمی‌دهند. شیخ‌الاسلامی در تکمیل این بحث گفت: «من اصلا دوست ندارم به تماشاچی بار احساسی اضافه بدهم و در فیلم‌های دیگرم نیز که خیلی احساسی بود، از این کار اجتناب کردم. در روزهای آخر زندگی برادر ماجد، مادرش خیلی ناراحت بود، اما من صحنه‌های اهواز و احساسات خانواده را در فیلم نگذاشتم و به خاطر همین مسائل بود که فیلم را سه بار تدوین کردم. مشکلات زیادی برای تدوین این فیلم با این همه داستان موجود در آن داشتم، اما در نهایت به این نتیجه رسیدم که فیلم باید به این شکل نهایی درآید.»
کارگردان «تومور» هم همین نظر را داشت و گفت تلاشش این بوده فیلم احساسات‌گرایانه نشود.
در ادامه این نشست، صفاریان به نوع جدید مستندسازی در سال‌های اخیر اشاره کرد که یا تصاویر واقعاً بصورت آماتوری و به شکل ویدئوهای خانگی گرفته شده یا این که یادآور آن فیلم‌هاست. شیخ‌الاسلامی گفت: «به دلیل سپردن دوربین «تنگراه» به اعضای خانواده، عملا فیلمبردارهای این اثر آماتور بودند و کار با این نوع متریال خیلی سخت است، زیرا دوربین تکان‌های عجیبی دارد و خیلی جاها که دلم می‌لرزد تا آن شات را داشته باشم را از دست می‌دهم.»
روبرت صافاریان هم نقش تدوین‌گر را در این شیوه از فیلمسازی مهم‌تر دانست و شیخ‌الاسلامی توضیح داد: «در این شکل از فیلمسازی ریسک زیادی وجود دارد، زیرا شما می‌خواهید کاری را انجام دهید و به دست کسانی می‌سپارید که آشنا به این کار نیستند.»
صافاریان نیز افزود: «این نوع هدایت که از فیلمساز به شخص دیگری در فیلمسازی مشارکت پیدا کرده، چیز تازه‌ای است. جلوتر که برویم و زمان که بگذرد، به یک سری تمهیدات و شگردهایی در این روش می‌رسیم و بهتر یاد می‌گیریم و از آن استفاده می‌کنیم.»
در مورد شکل روایت در فیلم «تومور» که نوعی بازگشت به گذشته بود نیز عباس روزبهانی گفت: «علاقه شخصی‌ای به بازی زمان دارم . فیلم قبلی‌ام هم همین بازی را داشت، ولی این جا از نظر مفهومی این کار را کردیم. ما پایان دقیقی را نمی‌توانستیم متصور شویم. پسر داستان در حال طغیان است و نمی‌خواهد جراحی شود. اگر از ابتدا این را می‌گفتم و نشان می‌دادم، به نظرم شاید خیلی جذاب نبود، اما با این شیوه، جراحی نکردنِ الان این آدم را با جراحی نکردنِ همین آدم در سال 89 نشان می‌دهم. در این شکل، این شخصیت را با گذشته او ارتباط و گره می‌زنیم؛ انگار دایره بسته‌ای داریم و زمان دور خودش می‌گردد.